ارتباط نامتوازن بین مدیر و کارشناس
بسیاری از مدیران با توجه به جایگاه خود و بر اساس دیدگاه خود معتقدند که کارمندان زیردستشان موظف به انجام دستوراتشان هستند. همچنین به درستی یا نادرستی معتقد به قانون ۸ و ۲ هستند. به این معنا که معمولا در هر بخش از ۱۰ نفر ۲ نفر کارمی کنند و بقیه دنبال حواشی و یا گذرانیدن زمان حضور خود در سازمان تا زمان بازنشستگی با حداقل تلاش هستند.
از این منظر مدیر به خود حق می دهد که طلبکارانه دنبال اجرای تصمیمات خود توسط کارشناسان زیر نظر وی باشد. به همین دلیل شاهد یک دیوار ضخیم عدم ارتباط منطقی بین ریس و مریوس می باشیم. حساسیت حوزه کارشناسی فن آوری اطلاعات در صورت کوتاهی در انجام وظایف کارشناس-که در تقریبا همه موارد نیز مکتوب نبوده و دستخوش چالش های خاص خود می باشد- منجر به یکسری کوتاهی ها در حین انجام کار می شود. بروز چنین کوتاهی هایی در حوزه امنیت اطلاعات می تواند دودمان سازمان را به باد بدهد و در حوزه عملیات نیز می تواند به عقب افتادن در انجام وظایف محوله بیانجامد که هر دو برای مدیریت و سازمان چالش بر انگیز است.
ماحصل این چالش برای مدیران دولتی که عموما و تقریبا بلااستثنا نتیجه گرا هم هستند پروژه های عموما عقیمی است که اگر چه ربان آن نیز ممکن است چیده شود اما می دانیم که خالی هست. و صد البته تصور کنید ذهنیات چنین کارمندان رسمی را که می خواهند تا بازنشستگی -که به این زودی ها هم نیست-در سازمان و وزارتخانه خدمت به ملت بکنند.